معلولیت محدودیت نیست(شعرهای شاعری توانمند)
خودمان را با کلمه (تا قسمت چه باشد) گول می زنیم قسمت ارادیه من و توست
نوشته شده توسط سیداحسن احمدی در تاریخ جمعه ۱ شهریور ۱۳۹۸

سلام رفقا هرکسی روز خاصی در ذهنش هست و برای اومدن اون روز لحظه شماری می کنه و یادش نمیره یکم شهریور هر سال برای من خاص ترین روز هست روز تولد خواهرمه خواهری که عاشقشم خواهره مجازی من نسرین همیشه مهربونم که انقدم شیطونه درست روز تولدش اومده در پست قبلی کامنت گذاشته کامنتشم می گذارم فکر کرده داداشش تولدش یادش نیست چرا یادمه و باید دیشب پست می گذاشتم اما دستم بنده ویرایش اشعارم بود و تا دیر وقت کار می کردم اگه خدا بخواد دارم میرم واسه چاپ اشعارم اما تولد نسرینم

ادامه مطلب …



دسته بندی مطلب : مطالب های مختلف من

نوشته شده توسط سیداحسن احمدی در تاریخ چهارشنبه ۲۳ مرداد ۱۳۹۸

سلام رفقا همیشه این باور و داشتم وقتی شعر می نویسی اگر اون شعر مخاطب خاص داشته باشه شعر قشنگی ازش درمیاد دقیقا مثل آشپزی می مونه غذایی که درستش می کنی وقتی میدونی قرار هست مهمان بیاد خب طبیعتا آشپزی کردنت هم خستت که نمی کنه هیچ بلکه کلی انرژی هم می گیری حالا امان از وقتی که دلت بخواد شعر بگی اما بدونی مخاطبی پشت این شعر نیست بین این نبودن دلت هوای شعر گفتن کردن می مونه و نمیدونی چیکار کنی برای همین این شعر و با همین دیدگاه نوشتم.تا پست بعد یاعلی

شعر بی معشوق چون غذای بی نمک می ماند

شعر بی معشوق چون غذای بی نمک می ماند

این درد را دلی شاعر اما تنها می داند

شعر باید برای در پی زیبا روی گفته شود

او هم مثل شاعر شعر از عشق بخواند

ادامه مطلب …



دسته بندی مطلب : اشعارمن

نوشته شده توسط سیداحسن احمدی در تاریخ چهارشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۸

سلام رفقا قبل گذاشتن شعر جدید میخوام از یک چیزی صحبت کنم میخوام از تموم شدن از به پایان رسیدن صحبت کنم همیشه می گفتم یعنی روزی بشه تمام شعرام و بذارم روی سایتم و امشب همون لحظه ای هست سالها بهش فکر کردم هرچیزی تموم میشه خوشی ناخوشی درد شادی بی پولی پول داری موقعیت خوب و بد ولی یک چیزی می مونه همیشه هم می مونه اینکه وقتی تو ذهن کسی هستیم بهمون بگه دمش گرم یا بگه خدا ازش نگذره و چقدر باید مواظب عمل مون باشیم تا بین دعای خیر و دعای شر کدوم شون قسمت مون بشه و جالب تر اینکه خودمون از این دعا بی خبریم چون فراموش می کنیم چه کردیم اولین شعر جدیدم که غزل هستش و تقدیم تون می کنم و شعر غزل و بیشتر از هر شعری دوست دارم و این شعر را بر اساس حقیقت نوشته ام.تا پست بعد یاعلی

بدان که من دیگر دل به تو نبندم چون بی وفا را نیست ترسی از جدایی

معشوقه جان هرزگاهی بی خبر و سرزده به خوابم می آیی

برهم میزنی سالها آرام گرفتن دلم را در تنهایی

معشوقه جان توکه سالهاست عشق من را نادیده گرفتی

نکند با به خواب آمدنم میخوای بگی دلتنگ این عاشق شیدایی

ادامه مطلب …



دسته بندی مطلب : اشعارمن

نوشته شده توسط سیداحسن احمدی در تاریخ جمعه ۱۱ مرداد ۱۳۹۸

سلام رفقا این مسابقات کشوری هم به پایان رسید و من براتون می نویسم که چطور گذشت روز اول مسابقه بازی اول را باختم و برام خیلی تلخ بود و یکی از دلایل این باخت به نظر خودم همون شل بودن توپ هامون بود که مسابقات قبلی هم تعریف کردم براتون اما فردای مسابقه یک اتفاق افتاد و حسابی کلافه شدیم ومن بیشتر از این ناراحت بودم ما آدما چرا به همدیگر انقدر ظلم می کنیم

ادامه مطلب …



دسته بندی مطلب : مطالب های مختلف من

نوشته شده توسط سیداحسن احمدی در تاریخ دوشنبه ۷ مرداد ۱۳۹۸

 سلام یازدهمین قسمت از قصه درس خواندنم و براتون روایت می کنم و می نویسم و دوستانی هم قسمت های قبلی قصه درس خواندنم را مطالعه نکردن می توانند با مراجعه به قسمت موضوعات سایت و کلیک بر روی گزینه قصه درس خواندن من قسمت های قبلی را مطالعه کنند

رفقا مثل هرسال ترم دوم درس خواندن من به پایان رسید و دارم قسمتی دیگر از قصه درس  خواندنم و براتون می نویسم امسال برام خیلی سخت بود امتحانات نهایی بودش وبا توجه به شرایط من هم که در قسمت قبلی بهش اشاره کرده بودم واقعا درس ها سخت و سنگین بود اما خب بازم خداروشکر به جز درس ریاضی قبول شدم و نمراتمم در حد نمره قبولی هستند

ادامه مطلب …



دسته بندی مطلب : قصه درس خواندن من