|
معلولیت محدودیت نیست(شعرهای شاعری توانمند) خودمان را با کلمه (تا قسمت چه باشد) گول می زنیم قسمت ارادیه من و توست
آخرین مطالب آخرین دیدگاه‌ها موضوعات سایت لینک دوستان ابزار های سایت نوشته شده توسط سیداحسن احمدی در تاریخ شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۰
سلام رفقا امیدوارم حال تون خوب باشه اینجا خیلی کم رنگ شدم به دو دلیل یکی اینکه دوستان همه رفتن و کسی نیست یکی هم وارد کار نتورک شدم و یک هدف جدید برای خودم ایجاد کردم و اون اینکه به پورسانت میلیاردی برسم که حتما میرسم چون وقتی عالیجناب محمد قاسمی به پورسانت هشتصد میلیونی توی ماه رسیده پس منم می تونم برسم پیج فروشگاه من توی اینستاگرام به اسم مارکت آنلاین هست اگه دوست داشتین دنبال کنید و این هم یک شعر جدید دیگه امیدوارم دوست داشته باشید. تا پست بعد یاعلی از وقتی رفتی شب ها رو دوست دارم که ببینمت توی خواب هام مگه میشه بی تو رنگ خنده باشه روی لبهام دور و برم شلوغه و اما انگار خیلی تنهام مگه میشه بی تو دل خوش کرد به رنگین کمان آفتاب از وقتی رفتی شب ها رو دوست دارم که ببینمت توی خواب هام دسته بندی مطلب : اشعارمن نوشته شده توسط سیداحسن احمدی در تاریخ یکشنبه ۳۰ خرداد ۱۴۰۰
سلام رفقا امیدوارم خوب باشید با یک شعر جدید براتون پست میذارم و امیدوارم دوست داشته باشید نمیدونم چه کسی بیاد و این پست رو بخونه چون خیلیا رفتن اما من همچنان هستم یک خبر خوب هم دارم پست بعدیم یک مستند از زندگی خودم هست به نام (سخت) به تهیه کنندگی و کارگردانی خودم که به مناسبت عید قربان اکران میشه.تا پست بعد یاعلی از غم و هجرانت به خود پیچم و می نالم دلبر جان کجای این دنیای بی خبر از حالم بی تو خسته و شکسته است پر و بالم درد دوریت گرفته از من خواب را از غم و هجرانت به خود پیچم و می نالم دسته بندی مطلب : اشعارمن نوشته شده توسط سیداحسن احمدی در تاریخ یکشنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۹
سلام رفقا امیدوارم خوب باشید سلامت باشید یلدای گذشته براتون خوش گذشته باشه خیلی کم رنگ شدم میدونم ولی خب واقعا دیگه توانی ندارم مثل مادری که فقط به زور بچش رو نگهداری می کنه منم تموم زورم و میزنم حد اقل ماهی یک پست داشته باشم و این شعری که امروز نوشتم.تا پست بعد یاعلی گویی قانون شده بر من چشمم از غم بباره میشه عشق دست از سر من برداره خسته شدم من از شکست های هر باره به خود می گویم این بار تمام است غم اما بدتر از همیشه قصه از روی تکراره دسته بندی مطلب : اشعارمن نوشته شده توسط سیداحسن احمدی در تاریخ چهارشنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۹
سلام رفقا امیدوارم خوب باشید همیشه از اینکه به جای برسم که از اینجا برم می ترسم چون تنها جای است که از صمیم قلبم دوسش دارم این روز ها خیلی به این رفتن نزدیک شدم انگار دیگر زورم نمیرسه همان احسن همیشگی باشم اما خب از این حال و احوال این شعر را نوشتم براتون می گذارم امیدوارم دوست داشته باشید.تا پست بعد یاعلی زلزله زده ای ویران نمیدانم از کجا کنم آغاز جهان بر سرم آوار شده پریشان است حالم خسته و شکسته ام هردم به سوی است خیالم زلزله زده ای ویران نمیدانم از کجا کنم آغاز ساختن دوباره خودم را نجات از این احوالم دسته بندی مطلب : اشعارمن نوشته شده توسط سیداحسن احمدی در تاریخ دوشنبه ۳ شهریور ۱۳۹۹
سلام رفقا خیلی دستم به نوشتن نمیره و دلم گرفته از حجم تنها شدن در دنیای وبلاگ نویسی برای همین ماهی یک بار آپ می کنم چون واقعا دوستان رفتن و این خیلی دلگیر هست خودمم ماندم بین ادامه دادن و رفتن ولی چون دلم بند اینجاست ماندم چه کنم….این هم یکی دیگه از اشعارم تقدیم به شما.تا پست بعد یاعلی بیا ببین دلم نه از سر وابستگی چه عاشقانه دوست داره من وابستت شدم اما نمی تونم به زبون بیارم میخوام بگم بند میاد زبونم که دوست دارم من وابستت شدم شبا چشمام نمیره به خواب خسته شدم از این کلافگی از این حال خراب دسته بندی مطلب : اشعارمن |
||
 |
” size=”15″>
