معلولیت محدودیت نیست(شعرهای شاعری توانمند) خودمان را با کلمه (تا قسمت چه باشد) گول می زنیم قسمت ارادیه من و توست
آخرین مطالب آخرین دیدگاهها موضوعات سایت لینک دوستان ابزار های سایت تبلیغات نوشته شده توسط سیداحسن احمدی در تاریخ دوشنبه ۳ شهریور ۱۳۹۹
سلام رفقا خیلی دستم به نوشتن نمیره و دلم گرفته از حجم تنها شدن در دنیای وبلاگ نویسی برای همین ماهی یک بار آپ می کنم چون واقعا دوستان رفتن و این خیلی دلگیر هست خودمم ماندم بین ادامه دادن و رفتن ولی چون دلم بند اینجاست ماندم چه کنم….این هم یکی دیگه از اشعارم تقدیم به شما.تا پست بعد یاعلی بیا ببین دلم نه از سر وابستگی چه عاشقانه دوست داره من وابستت شدم اما نمی تونم به زبون بیارم میخوام بگم بند میاد زبونم که دوست دارم من وابستت شدم شبا چشمام نمیره به خواب خسته شدم از این کلافگی از این حال خراب
من وابستت شدم میدونم درد بی درمونه واسه یک لحظه با تو بودن می گردم پی بهونه من وابستت شدم نگو عشقم هست از سر وابستگی نبودنت خستم کرده بیا باش درمون این خستگی من وابستت شدم اما ریشه از وجود عشقت داره بیا ببین دلم نه از سر وابستگی چه عاشقانه دوست داره 99/4/1 روز یکشنبه ساعت 18:50 دقیقه دسته بندی مطلب : اشعارمن 34 نظر به بیا ببین دلم نه از سر وابستگی چه عاشقانه دوست داره» ارسال نظرات
|
||
احسنت بر احسن.
وبلاگ هم دنیای خاص خودش رو داره.
ممنونم
آره واقعا حیف خیلی کم رنگ شده
سلام و عرض ادب
بسیار عالی
موفق باشید
سلام خیلی ممنونم
شما هم همینطور
سلام داداش خوبم.
حالت خوبه؟ من دوباره فعالیتم رو شروع کردم به همون آدرس قبلی…
سلاااااااااام یاس جانم
ای بد نیستم عه چه خوب آدرست و برام بذار
دلتنگی
رودی نیست که به دریا بریزد!
دلتنگی
ماهی کوچکی ست
که برکه اش را
از چهار طرف
سنگچین کرده باشند …
********&&&&*********
دلتنگی
پیراهن نیست
که عوضش کنی و
حالت خوب شود!
دلتنگی گاهی
پوست تن آدمیست …
لعنت به این دلتنگی
سلام احسن گیان
خوبی؟
از دلتنگیها به دور باشی
سلام داداش شکر
دلتنگی ها قصد رفتن ندارن و هستن
فقط اینستا و تلگرام و… نیس که باعث میشه کسی زیاد نیاد بلکه حال روحی آدمام جوریه که نمیتونن فعالیت خاصی داشته باشن…
آره اینم هست ولی من فکر می کنم عامل اصلیش همین برنامه ها هست
((من وابستت شدم اما نمی تونم به زبون بیارم
میخوام بگم بند میاد زبونم که دوست دارم))
گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم
چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی
به به…
((من وابستت شدم شبا چشمام نمیره به خواب
خسته شدم از این کلافگی از این حال خراب))
خسته شدم بس که دلم دنبال یک بهونه گشت…
آره بخدا خسته شدم
((من وابستت شدم میدونم درد بی درمونه
واسه یک لحظه با تو بودن می گردم پی بهونه))
تویی تویی بهانه ام
شاعر هر ترانه ام
شعله شوریدگیم تویی
تویی زبانه ام
این هم ادامش هست خیلی قشنگه
((من وابستت شدم نگو عشقم هست از سر وابستگی
نبودنت خستم کرده بیا باش درمون این خستگی))
من خسته و بیمارم درمان منی
شور شعر و آوازی در جان منی
ای تو هوای هر نفس
عشق تو می ورزم و بس
دل کنده ام از همه کس
پناه من تویی و بس
زنده یاد هایده نازنینم می خواندش
((من وابستت شدم اما ریشه از وجود عشقت داره
بیا ببین دلم نه از سر وابستگی چه عاشقانه دوست داره))
مصرع دوم از نظر معنایی خوب بود
مرسی ممنون
شعرت از نظر معنایی خوب بود واما همون غم و درماندگی همیشگیو داشتی و چاره ای نیس جز اینکه درمان بشه دلت که ان شاالله به زودی بشه
مرسی داداش ممنون
درمان نمیشه که نمیشه
سلام احسن جان.خوبی؟
واقعا شعرت عالی و عاطفی….خیلی زیباست مرسی که در این روزای بی عاطفه و سرد با قلم و وبلاگت حالمونو خوب میکنی
سلام آرزو جان شکر بد نیستم
مرسی خواهری مهربون ممنون لطفت و حضور همیشگیت
سلام آقا احسن..وقت بخیر
درسته..دنیای وبلاگ دیگه مثل قبل شلوغ پلوغ نیست و منم مثل شما گاهی از این بابت دلم میگیره و دلتنگ دوستانی که دیگه نیستند میشم…
من عاشق وبلاگ نویسی هستم و اصلا دوست ندارم تو فضاهای مجازی دیگه باشم…اینجارو بیشتر دوست دارم …
سلام ممنون همچنین
بله درسته منم خیلی این دنیای وبلاگ نویسی و دوست دارم
خیلی خوشحالم از این بابت و حتما لینک تون می کنم من اومدم وب تون
ولی کامنت هاتون بسته هست نمیشه کامنت بذارم امیدوارم بیاید و پاسخ کامنت و ببینید
چه خوب که طبع شعر دارید …من چند سال پیش شعر میگفتم و هفته ای یه بار هم تو کلاس شب شعر شرکت میکردم ولی دوباره کم کار شدم…امیدوارم باز اون حس شاعریم بیاد دوباره..
ممنون لطف دارید
انشاءالله و شعر گفتن خیلی خوبه
بخصوص مخاطب داشته باشه
سلام مجدد
بعد ازمدت ها برگشتم
سلام خوش آمدید خوشحالم
چرا تو فیلم از وبلاگت چیزی نگفتی؟
البته احتمالا دوست داری شخصی بمونه
همه اینجورن
با اینکه دروغ توش نیست…ولی ادم دوست داره ی حریم خصوصی باشه براش
نه گفتم ولی مصاحبه ها همیشه همینطور هست
توی تدوین خیلی چزیا رو برمیدارن والا گفته بودم
آره من هیچ وقت در هیچ شرایطی دروغ نمیگم ولی خب
صداقت خیلی تنهایی میاره….