|
معلولیت محدودیت نیست(شعرهای شاعری توانمند) خودمان را با کلمه (تا قسمت چه باشد) گول می زنیم قسمت ارادیه من و توست
آخرین مطالب آخرین دیدگاه‌ها موضوعات سایت لینک دوستان ابزار های سایت نوشته شده توسط سیداحسن احمدی در تاریخ سه شنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۸
سلام رفقا آخرین قسمت قصه درس خواندنم و براتون می نویسم و دوستانی هم قسمت های قبلی قصه درس خواندنم را مطالعه نکردن می توانند با مراجعه به قسمت موضوعات سایت و کلیک بر روی گزینه قصه درس خواندن من قسمت های قبلی را مطالعه کنند چقدر این جمله به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی است خستگی از تن آدم بدر می کنه و امروز من احسن احمدی معلول جسمی حرکتی روستا نشین جای به دور از امکانات اولیه در سالهای قبل که چهار کلاس درس خوانده بودم و آن هم به کمک داداش کوچک تر بدون هیچ مدرکی و آن روز ها سرگرم بازی های کودکانه بودم به یک باره جرقه ای در وجودم زده شد و تصمیم گرفم درس بخوانم تا به یک هدف بزرگ یعنی کارگردانی برسم
برای این هدف باید درس می خواندم باید معلم پیدا می کردم باید فکری به حال پرداخت هزینه ها می کردم و مهم تر از همه باید در مقابل نمیشه ها نمی توانی تو رو چه به درس خواندن و کارگردانی می ایستادم و در مقابل این حرف های بی تفکر و از روی بی تجربگی و بی باوری به خدا می ایستادم و بغض گلویم را غورت میدادم و اشک چشمانم را پنهان می کردم و توی دلم می گفتم خدا بزرگه و من راهی پیدا می کنم و درس خواندن را شروع می کنم و با این تفکر از سال های 87 تا سال 90 تلاش کردم و زمین خوردم و فریاد های بازیگر چهره سینما در پشت تلفن که فکر می کرد مزاحمش شده ام در گوشم می پیچد و یازده سال از آن روز گذشته و من فراموش نکردم چقدر نا امیدانه رو به آسمان کردم و بغض و خستگی آن روز ها از چشمانم سرازیر شد و با خدا گفتم من دیگر خسته شدم چیکار کنم به هر دری میزنم نمیشه اما انگار حرف های آن روز به دل خدا نشست و بعد از سه سال تلاش در یک تماس با بازیگر مهربان سینما شهاب حسینی به خیریه دانشجویی امام علی (ع) معرفی شدم و در نهایت پس از دیدار و با کمک این خیریه در کرمانشاه بعد از سه سال تلاش درس خواندن را از پنجم ابتدایی آغاز کردم و بعد از مقطع ابتدایی با ورود به مقطع راهنمایی باز هم به خاطره پرداخت هزینه دبیر ها باید پاشنه کفش همتم را بالا می کشیدم و این بار با کمک دوست مهربان بازیگرم آقای خسرو شهراز با موسسه خیریه آتنا ارتباط گرفتم و مدیر محترم موسسه سرکار خانم افتخار زاده پس مطالعه قسمت های قبلی قصه درس خواندنم به تشویق کردنم پرداختند و قول دادند دیگر تمام مقطع های تحصیلی ات را بدون نگرانی از جهت پرداخت هزینه دبیر هایت پشت سر خواهی گذاشت و الوعده وفا امروز من احسن احمدی به کمک خدا و این عزیزان از آخرین قسمت این قصه پر از فراز و نشیب می نویسم و می گویم آری همان احسن تنها توانست دیپلم بگیرد در مسیری قرار بگیرد به سمت هدفش کارگردانی هدفی که روز های که ازش می گفتم چیزی جز نمیشه و نمی توانی و خنده های تمسخر آمیز نمی شنیدم نزدیک شوم و قطع به یقین تا به جمله طلایی صدا دوربین حرکت دست پیدا نکنم از پای نمی نشینم و دست از تلاش برنخواهم داشت تا به جهانیان ثابت کنم روستا نشین بودن دور از امکانات بودن فقر مالی و فقر فرهنگی داشتن و… نمی تواند تو را از هدفت دور کند حتی اگر معلولیت جسمی حرکتی داشته باشی خدا رو شکر می کنم که توانستم و از پس این مسیر پر از سختی و تنهایی و پر از فراز و نشیب بر بیایم اما هیچ وقت فراموش نخواهم کرد اول لطف خدا و دوم همراهی تمام خیرین که هیچ کوتاهی در این مسیر در حقم نکرده اند چقدر بهم کمک کرده و ممنون شان هستم و از زحمات شون تشکر می کنم ممنون و قدر دان زحمات موسسه خیریه جمعیت دانشجویی امام علی (ع) کرمانشاه هستم به کمک خیر محترم جناب آقای محمود صدف و با همکاری مدیر این خیریه آقای جعفر دانش پرور توانستم مقطع ابتدایی را پشت سر بگذارم و ممنون و قدر دان موسسه آتنا در تهران با مدیریت سرکار خانم دکتر زهرا افتخار زاده و رابط من با موسسه سرکار خانم ندا قاسمی هستم که به کمک این عزیزان توانستم مقطع دوم متوسطه در پایه های دهم یازدهم و دوازدهم را به پایان برسانم لازم به ذکر است هزینه پایه دوازدهم من که توسط موسسه آتنا پرداخت شده به مبلغ 2/453/600 تومان و جمع مبلغ پایه های دهم یازدهم و دوازدهم به مبلغ 9/377/350 تومان می باشد که توسطه موسسه آتنا پرداخت شده واقعا ممنون و قدر دان زحمات شون هستم به حقیقت حمایت این عزیزان باعث شد که من بتوانم بدون نگرانی درسم را بخوانم و به مدرک تحصیلی دیپلم دست یابی پیدا کنم تشکر ویژه از ریاست محترم آموزش و پرورش شهرستان پاوه آقای مختار برزگر فرد را دارم که در این سالها نهایت همکاری لازم را با من داشتند از زحمات تمام مسئولان امتحاناتی به ویژه آقای بختیار مرادی و آقای مهدی کرمی تشکر می کنم از معلم مقطع ابتدایی جناب آقای آرام یوسفی تشکر می کنم ایشان اولین معلم من بودن و ممنون زحمات شون هستم از دبیران مقطع راهنمایی و دوره دوم متوسطه سرکار خانم گلاویژ شهسواری و جناب آقایان ایرج طاهر پور عطا حیدری وفا فرهادی محمد محمد نژاد محمد شریف قادری مهدی قادر زاده سید ضاالدین فخری و فریدون نادری تشکر می کنم تشکر ویژه از برادر عزیزم آقای عرفان احمدی دارم که در تمام این سالها در کنارم بودن و همراهم بودن خدا رو شکر که قصه درس خواندن من به پایان رسید تمام تلاشم را کردم و نمراتی کسب کنم بهترین باشند اما شرایط سخت تحصیلی من و محدودیت های که در این راه بود اجازه نمیداد اما بازهم خدا رو شکر که با تمام سختی ها به پایان راه رسیدم از خدا میخواهم پشت و پناه تمام این عزیزان باشد و ممنون زحمات و دست بوس تک تک شان هستم یک خبر خوب هم نوزدهم مهر ماه امتحان ورودی آموزشگاه کارگردانی را در کرمانشاه دارم که قبلا گفته بودم از طرفی خیلی خوشحالم و از طرفی نگران پرداخت هزینه سرویس هامم که اگر جور نشه ممکنه نتونم برم و باز باید تلاش کنم برام دعا کنید درست بشه و اینکه خیلی دوست داشتم نسخه اصلی مدرک دیپلم را بر روی سایت بگذارم اما فعلا به دستم نرسیده این آخرین کارنامه و گواهی موقت تحصیلی من هست امیداورم با مطالعه قصه درس خواندن من کسانی که در نا امیدی به سر می برند بدانند هیچ غیر ممکنی وجود ندارد و اراده و پشتکار قوی ترین ابزاری هست که می توان با آن به جنگ تمام محدودیت ها رفت و از دل آن به موفقیت رسید
دسته بندی مطلب : قصه درس خواندن من 36 نظر به آخرین قسمت قصه درس خواندن من» ارسال نظرات
|
||
 |
” size=”15″>
احسنت بر شما.
بقیه باید از تو الگو بگیرند.
ممنونم لطف دارید سلامت باشید
آفرین بچه درس خون
مرسی خخخخ
دوستــــان خــوب مثـــل ستـــاره انـد
حتـــی زمانــی کــه آن ها را نمی بینیــــــم
خیالمــــان راحـت اســت کـه ســر جایشـــان هستنــــد …
ستــــاره عمـرت پرفــروغ دوســــت عزیز
ممنون خواهریم همچنین برای شما
سلام و عرض ادب
ممنون از دعوت
امیدوارم همواره به آرزوهای قشنگ و زیباتون برسید
سلام خواهش می کنم ممنون ازحضورتون
ممنون لطف دارید انشاءالله
سلام داداش احسن خوبی؟
چرا دیگه بروز رسانی های سایتت برای من نمیاد؟ من فکرمیکردم پست جدید نمیذاری ولی تو کانالت دیدم پست گذاشتی..
درهرصورت خیلی خوشحالم که تونستی یکی از هدفهات رو تیک بزنی، همه چیز برای خدا و بدست خداست، فقط باید از خودش خواست، بقیه وسیله هستن…
خداروشکر که آدمای دلسوز و مهربونی رو سر راهت قرار داد که تو این مسیر حمایتت کنن و آفرین به اراده و پشتکار خودت احسن جان.
امیدوارم پی در پی بیام و خبرای موفقیت هات و تیک زدن هدفات رو بخونم.
سلام ستاره جان خوبی
والا نمیدونم من هربار ایمیل ارسال می کنم اما بلافاصله پیام میاد ایمیل ها ارسال نشدن
نه من اینجا همیشه آپ میشه اینجا عزیزترین جای مجازی من هست.ممنون از لطفت خواهری
بله دقیقا
بله واقعا خدا رو شکر ممنونم
مرسی خواهریم برام دعا کنید فردا امتحان ورودی کارگردانی و دارم
باشه حتما احسن جان، ان شاءالله که تو این امتحانم موفق میشی
مرسی خواهریم
امتحان و دادم خیلی آسون بود
فقط نگران اینم به خاطره شرایطم نپذیرنم
خیلی نگران این موضوعم
چه خوب پس آسون بوده
نگران نباش، توکل کن به خدا، هرچی صلاحه، اون بخواد همه چیز درست میشه
آره خداروشکر
بله دقیقا همینطوره
فردا هم مصاحبه دارم تا ببینم خدا چی میخواد
سلام احسن عزیز.امیدوارم خوب باشی.
برات آرزوی موفقیت دارم….
آهان می دونم دوست با وفای وبلاگم هستی.به هر حال ممنون
سلام آرزو جان خوبم مرسی
ممنون خواهری همچنین
اختیار داری توهم همینطوری مهربان
کاش کامنت ها ثبت می شد
سلام احسن جان
خیلییییی تبریک میگم ان شالله بتونی ادامه بدی و وارد دانشگاه هم بشی و تو رشته مورد علاقت درس بخونی
برات اروزی موفقیت بیشتر و بیشتر دارم
سلام خواهریم ممنونم سلامت باشی
انشاءالله هرچی خدا بخواد مرسی خواهری
سلام احسن گیان
خوبی؟
چه ژستی اومدی روی موتور
ژستت به بازیگرا میخوره تا کارگردانا ههههه
سلام داداش خوبم ممنون
لطف داری فدات نه بابا من و چه به بازیگری
پاشنه ی کفش همت…تو متنتم داری شعر میگی هههه
یاد این ترانه ی معروف افتادم که میگه:
دل من یه روز به دریا زد و رفت
پشت پا به رسم دنیا زد و رفت
پاشنه ی کفش فرارو ور کشید
آستین همتو بالا زد و رفت…
خخخخخ نه بابا
چقدر قشنگ بود مرسی
دیپلم گرفتی؟ تبریـــــــــــک
آره داداش مرسی قربونت برم
اوف چی میشه احسن گیانو در حال گفتن جمله طلایی (صدا دوربین حرکت) ببینیم
آخخخخ گفتی داداش
منم از همشون تشکر میکنم و از خدا میخوام بهترینا رو واسشون رقم بزنه
مدرک اصلی رو چن سال دیگه میدن و همینم واسه ما کافیه
از خدا میخوام که تو رو به موفقیتای بزرگتر از جمله کارگردانی برسونه
اوف یه روز بیاد احسن گیان بگه بچه ها دعا کنین فیلمم تو جشنواره فجر برنده بشه
بعدش یه روز بیایی بگی بچه ها واسه فیلمم توی اسکار دعا کنین، یا خداااا
مرسی داداش انشاءالله
آره پرسیدم گفتن زمان زیادی می بره
قربونت داداشی انشاءالله الهی آمین
سلام داداش.
حالت خوبه؟ ببخش من با تاخیر میام چون نمیدونم کی آپ میکنی…
سلام یاس جان خوبم تو خوبی
خواهش می کنم بخدا هربار خبرت می کنم ثبت نمیشه
میدونم مشکل از بلاگفاست که کامنتت رو ثبت نميکته و منم اینجا نمیتونم چند جمله بیشتر بنویسم چون تب ثبت برام نمیاد.
آره بخدا من هر بار میام برای پست هات نظر میذارم حتی وقتی آپ کنم اما ثبت نمیشه
انقدر ناراحت بودم پست مشهدت کامنت گذاشته بودم ثبت نشده بود
پستت رو خوندم و خیلی خوشحال شدم بابت موفقیتت و اینکه به تلاش مستمر و منظم تونستی به چیزی که ميخواي برسی موفقیتت ارزومه.
لطف کردی یاس جانم
ممنون از لطفت خواهریه مهربونم
آخر اي دوست نخواهي پرسيد
که دل از دوري رويت چه کشيد
سوخت در آتش و خاکستر شد
وعده هاي تو به دادش نرسيد
داغ ماتم شد و بر سينه نشست
اشک حسرت شد و بر خاک چکيد
آن همه عهد فراموشت شد
چشم من روشن روي تو سپيد
جان به لب آمده در ظلمت غم
کي به دادم رسي اي صبح اميد
آخر اين عشق مرا خواهد کشت
عاقبت داغ مرا خواهي ديد
دل پر درد فريدون مشکن
که خدا بر تو نخواهد بخشيد
” مشیری ”
سلام و عرض ادب
آخرین یکشنبه مهرماه بخیر و شادی
سلام خیلی ممنون همچنین برای شما
ممنون از شعر قشنگی که گذاشتید