معلولیت محدودیت نیست(شعرهای شاعری توانمند) خودمان را با کلمه (تا قسمت چه باشد) گول می زنیم قسمت ارادیه من و توست
آخرین مطالب آخرین دیدگاهها موضوعات سایت لینک دوستان ابزار های سایت تبلیغات نوشته شده توسط سیداحسن احمدی در تاریخ پنجشنبه ۲ آذر ۱۳۹۶
سلام رفقاشعری دیگه ازاشعارم به صورت غزل نوشتم وتقدیم تون می کنم وامیدوارم دوست داشته باشید.تاپست بعدیاعلی دل رادیوانه کردونماند دل رادیوانه کردونماند رفت واین دل رادرغمش سوزاند به پای عشقش سوختم شدم خاکستر امااولحظه هایش رابارقیب من گذراند وای برمن هنوزدل باخته نگاهش هستم خواسته بودفراموشش کنم بانامه ای که بهم رساند
نوشته بودهیچی کم نداره خوش هست وسرشار نوشتم من به دل چه گویم که برسردوراهی عشق توماند گفت عشقش وکنم فراموش بارقیب من می مونه انگارواسه همیشه کبوترعشقمون دردل پراند من موندموخاطره های بی پایان که معشوق من همه رابابی وفایی سوزاند 90/7/18روزدوشنبه ساعت15:5دقیقه
دسته بندی مطلب : اشعارمن |
||
ابر آمد و بر روی هوا می گرید
چون متهم از شرم و حیا می گرید
معلومم شد که او چرا می گرید
بر عمر تلف گشته ما می گرید
مرسی خیلی زیبابود
سلام داداش.
حالت خوبه؟
امیدوارم این پس لرزه ها هم تموم شه…
سلام خواهریم
شکرخوبم والله شکرخدایکی
دوشبه دیگه خبری نیست
همه ی شعرهات چون از ته دل هستش به دل هم می شینه.
قشنگ بود.
ممنون خواهریم لطف داری
چشم داداش لز این به بعد پست حدید داشتم خبرت میکنم ببخش فراموش کردم بهت خبر بدم.
مرسی خواهریم یاکامنت بذار
یاازطریق تلگرام بهم خبربده چون
بخداخودم نمیرسم زودبه زودسربزنم
سلام داداش
خوبی؟
ان شاءالله از همه ی بلاها از جمله زلزله دور باشی
سلام داداش شکرخوبم
والاتااین لحظه دوربودم بقیش وخدامیدونه
با اینکه عکس تکراریه اما این منظره رو اینقد دوس دارم که صد بارم بذاریش زیباییشو از دس نمیده
داداش تکراری نیست کمی فرق داره ولی زیادمشخص نیست
اونور پل جای خاصیه یا فقط کنار کوه میری؟
ازروی پل میری اونورجهت نشستن واستراحت
کردنالبته ازاین طرف هم بازجای نشستن هست
یه غزل تا حالا ازت خوندم که نسبت به شعرای دیگه ت متفاوت و خوب بود
حالا این کی ببینم چطوره
ممنون داداش لطف داری
قانون غزل اونم از نوع امروزیش رو در زمینه ی تعداد ابیاتو رعایت کردی
چون الان دیگه بیشتر از 5-6 بیت نمیگن
قدیم مثلا تا ده بیتم میگفتن و حتی بیشتر…
آره درسته البته من وقتی نوشتم خودم کوتاه نوشتم
یک جورای بی حوصلگی درادامه نوشتنش
((دل رادیوانه کردونماند
رفت واین دل رادرغمش سوزاند))
دیوانه میتونه دو تا معنا داشته باشه اینجا که یکیش مثبت و دیگری منفیه
مثبت:دل رو شیفته و شیدای خودش کرد(هر چن معتقدم اینم در اصل منفیه)
منفی:دل رو آشفته و پریشان و بیچاره کرد…
بله درسته ممنون ازتوجه وتوضیحت
((به پای عشقش سوختم شدم خاکستر
امااولحظه هایش رابارقیب من گذراند))
خیلی تلخ و قابل درکه…
خیلی…
((به پای عشقش سوختم شدم خاکستر
امااولحظه هایش رابارقیب من گذراند))
کاربرد سوخته شدن و در ادامه خاکستر شدن جالب بود
کنایه ی تلخی در مصرع دوم هستش
ممنون داداش
((وای برمن هنوزدل باخته نگاهش هستم
خواسته بودفراموشش کنم بانامه ای که بهم رساند))
ای وای و صد امان از این دل بیچاره…
آخخخخ
((وای برمن هنوزدل باخته نگاهش هستم
خواسته بودفراموشش کنم بانامه ای که بهم رساند))
دلباختگی و شیفتگی به درد آدم نمیخوره و ادمو بیهوده گرفتار میکنه…
باید عاشق بود ینی احساس رو با عقل همراه کرد اونم برای کسی که ارزششو داره…
آره درسته ولی تجربم میگه این ارزش ودیگه درکسی نمی بینم
به هیچ کسی اعتمادنمی کنم خسته شدم بسکه بازی خوردم
((نوشته بودهیچی کم نداره خوش هست وسرشار
نوشتم من به دل چه گویم که برسردوراهی عشق توماند))
چقدر غم انگیز ه مصرع دوم
کنایه ی غم انگیز در مصرع دوم
آره پرازدرده
((گفت عشقش وکنم فراموش بارقیب من می مونه
انگارواسه همیشه کبوترعشقمون دردل پراند))
توو سینه این دل من میخواد آتیش بگیره
مونده سر دو راهی چه راهی پیش بگیره
یکی حالا پیدا شده قدر اونو میدونه
رگ خواب یار منو رقیب من میدونه…
زیبابودبازم این شعروبرام گذاشته بودی
((من موندموخاطره های بی پایان
که معشوق من همه رابابی وفایی سوزاند))
خاطره ها رو باید فراموش کرد چون ارزششو نداره که خودتو واسشون غمگین و ناراحت کنی
معشوق زمینی رسیدنی نیس همیشه…
باید دل به معشوقی بست که رسیدنیه و پیوسته به تو مهربونیاش میرسه
داداش واسه من همیشه همینه دیگه دوره هرچی عشقه خط زدم
شعر و غزل خوبی بود و به غزلهات میشه امیدوار بود
ممنون داداش لطف داری
یه نکته ی خوبی که در شعرات داری اینه که قافیه رو خوب میشناسی و از این نظر مشکل نداری هر چن وزن رو رعایت نمیکنی اما مشکل قافیه رو نداری
آره دبیرادبیاتمم خیلی برام توضیح میده
یه سری واژه های عامیانه به کار بردی که بیشتر برای ترانه گفتن خوبه تا غزل که زبان رسمی داره
مثل: می مونه، موندمو، نداره،عشقمون و…
درسته ممنون ازراهنمایی هاتون داداش
سلام عصر جمعت بخیر
شعر قشنگی بود
از زلزله چه خبر ؟ روستای شما مشکل خرابی و آوارگی نداره ؟
سلام ممنون همچنین
مرسی لطف داری
والله الان دوسه روزه پس لرزه هم
نداشتیم نه والله روستای ماخرابی نداشته
آره راس میگی فرق داره الان نگاه کردم
1-تووی ژست فرق میکنه
2-اون دوره این نزدیکه
آره درسته مرسی ازتوجت
هم شاعر بی حوصله س هم شعرخوان امروزی پس باید غزل کوتاه اما زیبا و جذاب باشه
آره دقیقادرسته
چون تجربه ی تلخی داشتی اینو میگی وگرنه اون یار مناسب دلت بیاد همه ی این حرفا تموم میشه

نه داداش دیگه به هیشکی اعتمادندارم
دلم وخیلی شکستن هربارهمه زندگیم وبرای آدما
کامل توضیح دادم به هوای اینکه این فرق داره خسته شدم
داداش آدماخیلی عوض شدن خیلی راحت رنگ عوض می کنن وزیرحرف وقول شون میزنن خیلی راحت
سلام احسن جان.
حالت خوبه؟
شعرت حرف دل و قشنگه
سلام آرزوجان خواهریه خوبم
شکرخوبم آخی خودت بهم سرزدی
دیگه ایمیل ارسال نکردم ولی خودت سرزدی
مرسی خواهره خوبم ممنون ازحضورت
سلام داداش.
پست حدید گذاشتم.
سلام چشم الان میام
سلام داداش احسن، خوبی؟
کلا همه شعرات پر از احساس هستن، یجاهایی فقط یه ناهماهنگی هایی هست که فکرکنم همون رعایت نکردن وزن شعریه که دوست شاعرمون هم گفتن، چون من سر در نمیارم.
موفق باشی داداش خوبم، هیچوقت امیدت رو از دست نده، گاهی وقتا با یک اشاره خدا زندگیمون میتونه از این رو به اون رو بشه
سلام خواهریم شکرخوبم
بله کاملادرسته وهمینطوره
مرسی خواهریم شماهم موفق باشی
بله کاملادرسته.مرسی خواهریم ازحضورت
سلام داداش.
محسن الان پاوه هست و اومده برا سد نوسود نظارت کنه من نتونستم باهاش بیام…پست جدید گذاشتم.
سلام آخی کاش میومدی
خب بهشون بگوتشریف بیارن
درخدمت شون باشیم.چشم الان میام